چراغ قرمز
.
پشت چراغ قرمز!
اعتراف کردم”دوستت دارم”
تا هر جا مجبور شدی کمی مکث کنی…
یاد من بیفتی
نمیدانستم قراراست بعد من
تمام چراغهای زندگیت سبز شوند…
.
نظرات شما عزیزان:
حتما بخون خيلي قشنگه پسر فقيري که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصيل خود را بدست ميآورد يک روز به شدت دچار تنگدستي شد. او فقط يک سکه ناقابل در جيب داشت. در حالي که گرسنگي سخت به او فشار مياورد، تصميم گرفت از خانه اي تقاضاي غذا کند. با اين حال وقتي دختر جواني در را به رويش گشود، دستپاچه شد و به جاي غذا يک ليوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسيار گرسنه است. برايش يک ليوان شير بسيار بزرگ آورد. پسرک شير را سر کشيده و آهسته گفت: چقدر بايد به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هيچ. مادرمان به ما ياد داده در قبال کار نيکي که براي ديگران انجام مي دهيم چيزي دريافت نکنيم. پسرک در مقابل گفت: از صميم قلب از شما تشکر مي کنم. پسرک که هاروارد کلي نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمي خود را قويتر حس مي کرد، بلکه ايمانش به خداوند و انسانهاي نيکوکار نيز بيشتر شد. تا پيش از اين او آماده شده بود دست از تحصيل بکشد. سالها بعد... زن جواني به بيماري مهلکي گرفتار شد. پزشکان از درمان وي عاجز شدند. او به شهر بزرگتري منتقل شد. دکتر هاروارد کلي براي مشاوره در مورد وضعيت اين زن فراخوانده شد. وقتي او نام شهري که زن جوان از آنجا آمده بود شنيد، برق عجيبي در چشمانش نمايان شد. او بلافاصله بيمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، براي نجات زندگي وي بکار گيرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولاني با بيماري به پيروزي رسيد. روز ترخيص بيمار فرا رسيد. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمينان داشت تا پايان عمر بايد براي پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهي به صورتحساب انداخت. جمله اي به چشمش خورد: همه مخارج با يک ليوان شير پرداخته شده است. امضا دکتر هاروارد کلي زن مات و مبهوت مانده بود. به ياد آنروز افتاد. پسرکي براي يک ليوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برايش يک ليوان شير آورد. اشک از چشمان زن سرازير شد. فقط توانست بگويد: خدايا شکر... خدايا شکر که عشق تو در قلبها و دستهاي انسانها جريان دارد. آرزوتوازخدابخواه،بعدآيه زيروبخون:بسم الله الرحمن والرحيم لاحول ولاقوه الابالله العلي العظيم،اين پياموبه 9نفربفرست آرزوت برآورده ميشه،باور نميکردم واقعاقبول شداگه پاک کني ونفرستي خداآرزوتوقبول نميکنه ساعتتونگاه کن ببين 9دقيقه بعد1اتفاق خوشحالت ميکنه
به منم سر بزن
اگه با تبادل لینک موافقی بهم بگو
تو نظرسنجی وبلاگمم شرکت کن
نظرم یادت نره
منتظرتم
www.love15.loxblog.com
اگه با تبادل لینک موافقی بهم بگو
تو نظرسنجی وبلاگمم شرکت کن
نظرم یادت نره
منتظرتم
www.love15.loxblog.com
سلام خوشحال میشم تبادل لینک کنیم اگه موافقی بهم خبر بده فقط بعدش چون من هر روز سر میزنم میخوام تو هم هر وقت آپ شدی سر بزنی
موفق باشی.gif)
موفق باشی
.gif)
هر صدا و هر سکوتی،اونو یاد من میاره
میشکنه بغض ترانه،غم رو گونه هام میباره
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد
دلمو از قلم انداخت،اونکه صاحب دلم بود
منو دوس داشت ولی انگار،اندازش یه ذره کم بود
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد
میشکنه بغض ترانه،غم رو گونه هام میباره
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد
دلمو از قلم انداخت،اونکه صاحب دلم بود
منو دوس داشت ولی انگار،اندازش یه ذره کم بود
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﻋﺮﻭﺳﮏ می شویم جلوی معشوق
نه حرف می زنیم ، ﻧﻪ ﺷﮑﺎﯾﺖ می کنیم ، ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ می کنیم
نه حرف می زنیم ، ﻧﻪ ﺷﮑﺎﯾﺖ می کنیم ، ﻓﻘﻂ ﺳﮑﻮﺕ می کنیم